اعتبار، لیلا پورابراهیمی- فعالیت بخش خصوصی پشتوانه اقتصاد کشور است و به خصوص در شرایط آشفته و نا به سامان کشور در برخی موارد حتی بیش از چیزی که برای این بخش انتظار میرود برای حفظ اشتغال، کارآفرینی و توسعه اقتصادی کشور تلاش کرده است.
فعالان اقتصادی و مجموعا بخشخصوصی یک رکن اساسی در پویایی اقتصاد کشور محسوب میشوند بنابراین انتظار میرود و دولت ضمن حمایت و پشتیبانی از این قشر، و ممانعت از کارشکنی و اخلال از تمامی ظرفیتهای بخشخصوصی برای توسعه اقتصادی به ویژه در مناطق آزاد کشور استفاده کند.
«محمد صادق قاریزاده» عضو هیأت مدیره انجمن سرمایهگذاران و کارآفرينان منطقه آزاد انزلی و مدیر شرکت خوراک بسیم شمال در حوزه صنایع غذایی فعال است و از قدمتی طولانی در حوزه کاری خود برخوردار است، وی در گفتوگو با اعتبار دغدغهها و انتظارات خویش از دولت و نحوه حکمرانی در مناطق آزاد خاصه در منطقه آزاد انزلی، چالشها و فرصتهایی که در این حوزه وجود دارد را تشریح کرد.
س: تولیدات و محصولات بنگاه اقتصادی شما چیست؟ و آیا در بازارهای داخلی عرضه میشود؟
ج: شرکت خوراک بسیم شمال در حوزه صنایع غذایی فعال است و با توجه به نوع تخصص و سوابقی که در این حوزه داشته و دارم همچنین با تجربیاتی که از خارج کشور کسب کردهام این مجموعه تولیدی با بکارگیری نیروهای انسانی کارآمد و علی رغم همه مشکلات و موانعی که در حوزه اقتصاد وجود دارد همچنان امیدوارانه به فعالیت خود ادامه میدهد. در اینجا لازم میدانم در مورد شرایط فعالیت اقتصادی در ایران توضیحاتی ارائه دهم، معتقدم نوع فعالیت اقتصادی در این کشور به منابع ارزی آن وابسته است، وقتی منابع ارزی تامین شده و موجود باشد طبیعتاً فعالان اقتصادی نیز میتوانند بنا به تخصصهایشان فعالیت خوبی را شروع کنند. اما وقتی منابع ارزی ما به علت وضع تحریمها و بسیاری از مسایل دیگر نظیر سوء مدیریتها اینچنین محدود است ما فعالان اقتصادی نمیتوانیم هیچ فعالیت موفقی را در عرصه تولید و کارآفرینی در پیش بگیریم.
س: یکی از مزیتهای سرمایهگذاری در مناطق آزاد، قوانین تسهیل کننده و برخی معافیتهای مالیاتی و گمرکی و تامین اجتماعی برای جذب سرمایهگذاری است، در مدت فعالیت اقتصادی شما چقدر این مزیتها مشوق فعالیتهای شما بود؟
ج: در اینجا با دو مقوله جدا از هم رو به رو هستیم یکی سرزمین اصلی و دیگری منطقه آزاد، در مورد منطقه آزاد باید گفت بستر خوبی برای خرید و گردشگری فراهم آورده است اما مناطق آزاد هیچ مزیتی برای سرزمین اصلی و تولیدکننده ندارد، البته از جهتی دیگر نیز اگر تولید کنندهای استانداردهای لازم را در تولید محصول را رعایت کند و بخواهد حرفی برای گفتن داشته باشد میتواند محصولات خود را در منطقه آزاد به فروش برساند که این خود یک مزیت محسوب میشود .
یکسری از ساز و کارها و قوانین منطقه آزاد برای سرمایهگذار و فعال اقتصادی مشوق محسوب میشود که میتوان این مشوقها را در حوزههایی مانند گمرک، تسهیل واردات محصولات داخلی و خارجی دستهبندی کرد. منطقه آزاد همانند یک بازار توریستی و یک شبکه اجتماعی محسوب میشود که مؤلفههای فرهنگی، هنری و تجاری در آن حاکم است، بنابراین در چنین فضای گستردهای که از فضای ساحلی هم برخوردار است هر رهگذر و ارباب رجوعی میتواند از مزیتهای موجود در آن استفاده کند که تداوم چنین فعالیتهایی به جلوگیری از خروج ارز منجر خواهد شد. اما به عقیده من بهترین مشوقی که در منطقه آزاد میتواند به نفع تولیدکننده، تاجر و فعال اقتصادی تمام شود و از آنها حمایت کند تسهیل روندهای اداری است که باید بیشتر از سوی متولیان امر مورد توجه قرار گیرد.
س: تغییر مدیریت عالی منطقه و زیرمجموعههای مرتبط با کسب و کار شما تا چه حد به امنیت، ثبات و روند سرمایهگذاری شما آسیب میرساند؟ هر تغییر در مدیریت عالی چه مدت زمانی طول خواهد کشید که با مجموعه سازمان هماهنگ شوید؟
ج: مدیران مناطق آزاد از آنجا که نمیدانند مدت دقیقی که در این مسئولیت هستند چقدر است به همین دلیل نمیتوانند برنامهریزی یک یا چند ساله داشته باشند و بعضا موردی عمل میکنند. فردی که به عنوان مدیرعامل منطقه آزاد تنفیذ میشود طبیعتا اختیاراتی به دست میآورد اما از آنجا که ثبات مدیریتی وجود ندارد مدیر جدید نمیداند در مدت زمان مسئولیتش باید دنباله روی مدیریت قبلی باشد و یا اینکه یک رویه و رویکرد جداگانهای را دنبال کند. اگر قرار باشد مدیری را برای شرکت در یک سمینار و جشنواره و نمایشگاه اعزام کنند و همانجا نسخه وی را بپیچند و عزلش کنند این نشانه وجود یک ضعف مدیریتی آشکار در مجموعه مناطق آزاد است که ضرر و زیان و آسیب آن نهایتا متوجه فعالیتهای اقتصادیست.
س: آیا تاکنون برای توسعه کسب و کار خود از مؤلفههای دانش بنیان برخوردار بودهاید؟ سازمان منطقه آزاد برای برخورداری از مزیتهای دانش بنیان چه نوع تسهیلاتی ارايه میدهد؟
ج: نه تنها در جهان بلکه در کشور ما توجه خاص و ویژهای به علوم دانش بنیان شده و دنیا به این سمت و سو در حال حرکت است تا بتواند با پیوند زدن علوم دانش بنیان و اقتصاد نتایج خوبی را کسب کند، اما اینکه ما فعالان اقتصادی چقدر از این مؤلفهها بهرهمند شدهایم باید گفت همه چیز در تئوری بسیار جالب و جذاب است اما وقتی قرار است سیاستها و برنامههای مربوط به علوم دانش بنیان پیادهسازی شوند میبینیم که چه مشکلاتی در این مسیر پدید میآید. مدیری که در منطقه آزاد انتخاب میشود به علت همان عدم ثبات جایگاه خود نمیتواند هیچ برنامهریزی مدونی در حوزه دانش بنیان و سایر حوزهها داشته باشد و به اصطلاح برنامه و کارش نصفه کاره رها میشود. منطقه آزاد در حوزه دانشبنیان تلاش میکند تا به استانداردهای لازم دست پیدا کند اما مسیر بسیار طولانی باید طی شود تا ما به آن استانداردها برسیم، ضعف در حوزه دانشبنیان و عدم حمایت جدی از بخش خصوصی و تولیدکننده باعث شده صنایع ایران با موانع عدیده مواجه شوند و دقیقا به همین خاطر است که مردم ترجیح میدهند محصولات خارجی را تهیه کنند و چون حمایت نیست، باید از علوم دانش بنیان و افرادی که در این بخش ورده کردهاند حمایت به عمل آید تا به واسطه آن برنامه و ایده به تولید محصول و ثروت و اشتغال ختم شود اما متاسفانه ما در حوزه اجرای برنامههای حمایتی با مشکل مواجه هستیم.
س: در حال حاضر برای پروانه های بهرهبرداری و برخی مجوزها و … چه میزان به سازمانها و قوانین سرزمین اصلی وابسته هستید؟
ج: متاسفانه دستگاههای ذیربطی که در استان گیلان وجود دارند اختیارات تام ندارند و موردی عمل میکنند بدین معنی که حدود و اختیاراتشان بسیار کم بوده و وابسته به تهران هستند. به طور مثال ما برای طرح توسعه واحد تولیدی خود یک پروانه طرح توسعه گرفتیم اما مراحل درج شماره آن حدود ۶ ماه طول کشید و این یعنی ضعف بزرگی در مجموعه تشکیلات اقتصادی و اداری مرتبط با آن چه در منطقه آزاد و چه در سرزمین اصلی وجود دارد. باید حدود و اختیارات از سوی وزارتخانهها و سازمانهای دولتی به ادارات متناظر در سطح استان تفویض شود تا مدیران دستگاه اجرایی یا منطقه آزاد خود بتوانند تصمیم گیرنده باشند و از نزدیک ضمن ارزیابی وضع موجود در جریان مشکلات واحدهای تولیدی قرار بگیرند و مشکلات را در خود استان حل و فصل کنند. بدون تفویض اختیار به دستگاهها، وقت تولیدکننده ایرانی تلف میشود و هزینه کارش افزایش پیدا میکند.
س: واحد تولیدی شما چه تعداد ظرفیت اسمی برای اشتغال دارد؟ اکنون چه میزان نیروی انسانی در این بنگاه مشغول به کار هستند؟ چه قوانینی و مزیتهای تسهیل کنندهای اگر باشند میتواند ظرفیت اشتغال بنگاه شما را توسعه بخشد؟ توان ایجاد اشتغال شما در بنگاه اقتصادی خود چقدر است؟
پیش از هر چیزی باید بگویم هنوز در جامعه ما افراد و مدیران دلسوز زیادی هستند که سعی و تلاششان این است برای رونق فعالیتهای اقتصادی، پیشرفتی در کارها حاصل کنند، به عنوان یک تولیدکننده و فعال اقتصادی میگویم در حال حاضر هر ماه در واحدهای تولیدی و کارخانجات شاهد تعدیل نیرو هستیم و این فاجعهآمیز است زیرا موجبات ورشکستگی و تعطیلی کارخانجات را فراهم میکند. مشکلات تامین مواد اولیه، تامین ارز، اخذ تسهیلات و بروکراسی اداری باعث شده چه آن دسته از واحدهای تولیدی که از بانک تسهیلات دریافت کرده و باید به تعهدات خود عمل کند و چه آن دسته از واحد تولیدی که تسهیلاتی نگرفته و با بودجه خود فعالیت میکنند شرایط بسیار سخت و پیچیدهای پیش رویشان رقم بخورد. واقعیت این است که در بخش تولید اکثراً تعدیل نیرو دارند، در شهرک صنعتی منطقه آزاد انزلی واحدهای تولیدی با کوهی از مشکلات مواجه هستند، دیگر کسی نیروی کار سالانه استخدام نمیکند و همه قراردادی هستند و این در حالی است که نیروی جوان برای جذب در بازار کار وجود دارد، شرایط سخت و وخیم فعلی حتی باعث شده تولیدکننده نیز از فعالیت اقتصادی خود پشیمان شود، زیرا مثلاً اگر با همین سرمایه ویلاسازی میکرد یا به بازار خودرو وارد میشد بهتر از اینها جواب میگرفت و سودآوری نصیبش میشد.
در پایان اگر صحبت دیگری در باب مشکلات بخش خصوصی برای ادامه فعالیتهای اقتصادی و تولیدی دارید بفرمایید.
در کشور ما متاسفانه رشد تولید و تامین مواد اولیه، دستخوش تغییرات نرخ ارز است، به طور مثال از ماه گذشته تاکنون قیمت مرغ کیلویی ۱۰ هزار تومان افزایش پیدا کرده است و این یعنی قیمت تمام شده تولید مرغ بالاست. کارخانجات و واحدهای تولیدی بدون تامین مواد اولیه و ارز مورد نیاز که ارتباط تنگاتنگی با نوع مراودات و ارتباطات سیاسی کشورمان با سایر کشورهای جهان دارد قادر به ادامه فعالیت نیستند از سویی قیمت مواد اولیه مورد نیاز تولید هرگز ثابت نبوده و مدام در حال تغییر است. حتی به جرأت میتوانم بگویم که از بهمن سال گذشته تاکنون شاهد یک شیب عجیب رکودی در بخش اقتصاد، تولید و بازار هستیم، رکودی که در هر کسب و کاری که فکرش را بکنید رخ داده است. امیدوارم که مدیران و مسئولین مقداری به روز حرکت کنند، مدیریت کنند و برنامهریزی داشته باشند.
بسیاری از خطوط تولیدی کارخانجات ایران در هر بخشی برای تامین مواد اولیه خود به خارج کشور وابسته هستند که در این مورد نیز همه چیز به تامین منابع ارزی برمیگردد از طرفی قوانین دست و پا گیر هستند در ثبت سفارشات، اخذ تسهیلات بانکی و یا کارهای اداری و بسیاری از امورات دیگر هیچ فرقی بین تولیدکننده و تاجر نه در بخش گمرک نه در دارایی و بانک وجود ندارد. وقتی فعال اقتصادی بخش خصوصی یک بیزینس پلن ارائه میدهد که مثلاً برای ایجاد یک خط تولیدی به ۳۰ نفر نیروی کار نیاز دارد ، اما در بازار دائما با افزایش قیمت مواجه میشود تمام برنامهریزیهایش از بین میرود چون ثبات در بازار حاکم نیست و وقتی هم که تولیدکننده با مشکل نقدینگی مواجه میشود مجبور است از بانک تسهیلات با نرخ بهره ۲۳ درصد طلب کند و در حالیکه سازمانهایی مانند صنعت، معدن و تجارت از حمایت وی شانه خالی میکنند باید به تنهایی این مسیر سخت را برای زنده نگهداشتن خط تولید خود و اشتغالی که ایجاد کرده طی کند اینها تنها بخشی از انبوه دغدغههای جدی تولیدکنندگان است که باید به آن رسیدگی شود.