یادداشت/ محمدحسن یاری
نامه اعتراضی رئیس سازمان بورس به دادستان کل کشور و درخواست اعالم جرم از یک شرکت به دلیل، ارائه اطلاعات گمراهکننده به سهامداران، در نگاه اول، اوضاع نابسامان این بازار را بازتاب میدهد. به عبارتی، گویا کارد فساد و رانت در این بازار به استخوان داراییهای مردم رسیده است! از زاویه دید دیگر، طبق آمار حدود هفتاد درصد مردم ایران برابر با ۵۷ میلیون نفر سهامدار بازار بورس هستند. به عبارتی، از هر ده نفر، هفت نفر با بازار سهام مرتبط اند. این ضریب، تنها در گیلان، به هشت نفر از هر ده نفر میرسد. این جامعه مخاطب اقتصادی بزرگ برای هر دولت و سیاستمداری که بهره هوشی مناسب داشته باشد، بدون تردید فرصتی کمنظیر است تا با فراهم کردن بستر مورد نیاز سرمایه گذاری ضمن هدایت درست به سمت تولید و با افزایش رضایت مردم، پشتوانه محکمی برای خود ذخیره کند. اما گویا، نه تنها هنوز کمترین نشانهای از اراده و درک الزام جهت مدیریت این مزیت فوقالعاده مهم از طرف مسئولین دولتی پیدا نیست، در مقابل، پیشبینیناپذیری این بازار هر روز بیشتر میشود.
از طرفی، شرکتهای بورسی هرگونه که مایل هستند با سهامداران رفتار میکنند؛ برخی سود سالیانه سال گذشته را پرداخت نمیکنند، برخی در کمال امنیت، گزارش سود را تنها چند روز یا حتی چند ساعت بعد به زیان گزارش میکنند. به هر سازی که مایل باشند سرمایه و ذهن سهامداران را به سخره گرفتهاند. از طرف دیگر، برخلاف بورسهای جهان، در ایران مدیران و سیاستمداران بدون درنظر گرفتن ترسو بودن بازار سرمایه، هر گونه که مایل هستند برای اهداف سیاسی تریبون به دست می گیرند! اما دو اتفاق مهم در قالب شوک خبری منفی طی روزهای گذشته در بازار سهام کشور به وقوع پیوست که بورس قرمز دو ماه گذشته را بیش از پیش در الک ناامیدی و نزولی فرو برد. ابتدا، بعد از ۵۱ روز از شروع ریزش قیمتها از تاریخ ۱۷ اردیبهشت سال جاری، خبر افزایش نرخ خوراک شرکتهای پتروشیمی روی خروجی خبرگزاریها قرار گرفت. افزایش ۴۰ درصدی نرخ خوراک از ۵ هزار تومان به ۷ هزار تومان با تصمیم دولت، بدون هرگونه شفافیت و درنظر گرفتن حساسیتهای بازار بورس به یک باره دیوار رنگ و رو رفته اعتماد به بازار را بیشتر فرو ریخت و یک بار دیگر ثابت شد که برخالف تمام ادعاهای برخی مدیران و مسئولین اقتصادی و سیاسی همچنان رانت اطلاعاتی در این بازار موج میزند.
با شروع ریزش قیمتها از ۱۷ اردیبهشت، بسیاری از تحلیلگران آن را اصلاحی اندک و کوتاه مدت درنظر گرفتند. در واقع تحلیلی غیرواقع نبود، چرا که با نگاهی به آینه شرایط اقتصادی و متغیرهای مهم از جمله نرخ بالای تورم، افزایش رشد نقدینگی و خصوصا پرواز دلار در آسمان پنجاه هزار تومانی انتظار دیگری هم قابل تصور نبود. عقبماندگی بازدهی بورس در مقایسه با افزایش قیمت طال، خودرو، مسکن و ارز، و رکود سه ساله بازار سهام هم بر امیدواری بیشتر نسبت به ادامه روند صعودی نماگرهای بورس بعد از یک نفسگیری کوتاه میافزود. روزهایی که شاخص کل بورس، با عبور مقتدرانه از سقف تاریخی سال ۹۹ حتی تا رقم دو میلیون و پانصد هزار واحدی چهار نعل میتاخت و ورود سنگین پول حقیقیها همچنان تداوم داشت و ارزش معاملات بورس بصورت روزانه از مرز ۱۵ همت هم رد شد؛ سهامداران بر ابرها ِسیر میکردند و متولیان اقتصادی و سیاسی با لبخندهای تا بناگوش باز، این رونق را به حساب دستاورد خیالی خود مصادره میکردند. با تداوم این ریزش و فرسایشی شدن رفتار نزولی و رکودی بازار، آمارها از سرعت خروج پول حقیقیها از بورس حکایت میکند، ارزش معاملات هر روز پایینتر از روز قبل میرود و انگار، خون در بازار بورس به پا شده است!
قضیه از چه قرار است؟ چه اتفاقی افتاده است؟
ﺧﺑرھﺎی ﻣﺛﺑت از اﺣﯾﺎی دوﺑﺎره ﺑرﺟﺎم و رواﺑط ﺟدﯾد ﺑﺎ ﻋرﺑﺳﺗﺎن و ﮐﺷورھﺎی ﺣوزه ﺧﻠﯾﺞ ﻓﺎرس ﮐﮫ ﮔوﯾﺎ ﻗﻧد در دل ﺑﺳﯾﺎری از ً ، ﺣﺎﻣﯾﺎن دوﻟت آب ﮐرده ﺑود ، طﺑﯾﻌﺗﺎ ﺑﺎﯾد ﺳﯾﮕﻧﺎل ﻣﺛﺑت ﺑرای اﯾن ﺑﺎزار ﺑﮫ ﺷﻣﺎر ﻣﯽ رﻓت اﻣﺎ ﻧﻣﺎﮔرھﺎی ﺑورس ﭼرا در ﺣﺎل ﺳﻘوط ھﺳﺗﻧد؟!
اما عبارت قدیمی وجود دارد، که «بازار بورس اشتباه نمی کند.» کم کم خبرهای غیررسمی در بازار پیچید. مبنی بر اینکه، بدون شرکت های پتروشیمی، مسئولین دولتی نرخ خوراک این شرکتها را به جریان قرار دادن صاحبان حقیقی و میلیونها نفر سهامدار میزان ۴۰ درصد افزایش دادهاند. در عین اینکه، نه تنها با بازار مشورتی نشده بود حتی این تصمیم را از آن پنهان کردهاند. نهایتا رسم همان صحبتهای درگوشی، درستی واکنش منفی نماگرهای خسته بورس از وجود رانت بعد از ۵۱ روز، با انتشار خبر فساد تایید شد. سرمایه اصلی بازارهای بورس در جهان بر مقوله اعتماد بنا نهاده شده است و این اعتبار مهم به میزان شفافیت اطلاعاتی آن وابسته است. به قولی، کارآیی بورس بر َمحرم دانستن سهامداران است. اینکه هر رویداد مرتبط با آن، در آن واحد، بی کم و کاست به اطلاع سهامداران و فعالینش رسانده شود. به عبارت روشنتر، جایی برای هیچگونه رانت اطلاعاتی در این بازار نباید وجود داشته باشد. در این صورت است که سهامدار، معاملهگر و سرمایه گذار در این بازار میتواند با داشتن چشماندازی روشن از آینده تصمیمگیری نماید. برای اینکه تصویر بهتری از اهمیت خبر افزایش نرخ خوراک صنعت پتروشیمی حاضر در بورس ارائه شود، لازم است بدانیم بیشترین وزن بازار بورس متعلق به صنعت پتروشیمی با سهم بیش از۲۳ درصدی است. جالب آنجاست، که هیچ مسئولی خود را ملزم به پاسخگویی، در قبال زیان و ظلمی که به سهامداران وارد میشود و خسارات احتمالی اینگونه رفتارهای دولتی که مسبوق به سابقه هم است، نمیبیند.
عشقی علیه پالایشی
اتفاق دوم بر میگردد به روز سه شنبه ۲۰ تیرماه. شرکت پالایش نفت اصفهان با نماد شپنا از شرکت های سنگین وزین و شاخص ساز حاضر در بورس به شمار می رود و میلیون ها نفر سهامدار حقیقی دارد. این شرکت ۱۴ تیرماه در اطلاعیه ای در سامانه کدال اعلام کرده بود به دلیل کارمزد صادرات، سود شرکت به ازای هر سهم ۱۷ تومان افزایش یافته است. اما در کمال ناباوری، تنها چند روز بعد، در تاریخ ۲۰ تیرماه دوباره اطلاعیهای منتشر کرد که کاملا خلاف اطلاعیه قبلی بود. شپنا در اطلاعیه جدید اعلام کرده است که بستانکاری از شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی لغو شده و نه تنها شرکت سودی شناسایی نکرده است بلکه به ازای هر سهم ۲۲ تومان زیان شناسایی کرده است! برای اهمیت گستره تاثیرگذاری اینگونه اطلاعات گمراهکننده کافی است در نظر داشته باشیم که ۴۹ میلیون نفر سهامدار شرکتهای پالایشی از جمله شپنا هستند و تاخیر در ارائه اطلاعات یا اطلاعات گمراه کننده و خلاف واقع به شدت و سرعت قیمت سهام این شرکتها را در بورس تحت شعاع قرار میدهد و موجب زیان طیف وسیعی از سهامداران میشود. انتشار این خبر در شرایط نامساعد این روزهای بورس بهانه لازم برای ریزش شدیدتر قیمتهای سهام و سکته نماگرهای بورس را فراهم کرد تا جایی که در آخرین روز معاملاتی هفته گذشته ۲۱ تیرماه، شاخص کل بورس حدود ۵۷ هزار واحد ریزش کرد و صدها میلیارد تومان پول حقیقی از بورس خارج شد. نگرانی از میزان خسارت احتمالی ناشی از این نوع اطلاعرسانی طی ماههای اخیر از جمله شرکتهای حوزه پالایش نفت تا جایی است که آقای عشقی ریاست سازمان بورس ساعاتی بعد از انتشار این اطلاعیه در نامهای اعتراضی به دادستان کل کشور درخواست اعلام جرم از این شرکت کرده است. ویرانی این گونه اطلاعات گمراهکننده تنها منافع یکسری رانتخوار و آگاه از پشت پرده تصمیمات جلسات دولتی را تامین میکند و در مقابل، اعتماد مردم به مسئولان دولتی و این بازار بسیار مهم بیش از پیش از بین میرود.
قضیه آرش در میان است!
با کم سو شدن چراغ توافق برجام یا حتی توافقی موقت با غرب، فعالین اقتصادی توجه خود را بیشتر بر احیای روابط با عربستان و همسایگان حوزه خلیج فارس متمرکز کردند با این امید که شاید اقتصاد نحیف کشور از جمله بازار سهام جانی تازه بگیرد. اما انتشار اخبار از اختلاف ایران با عربستان و کویت بر سر میدان گازی آرش و سپس برجسته شدن ادعای قدیمی امارات متحده در خصوص جزایر سه گانه با حمایت اعضای شورای همکاری اسلامی خلیج فارس که این بار حمایت روسیه دوست! را نیز با خود همراه داشت، به نظر میرسد به این روزنه امیدواری هم نمیتوان چندان خوشبین بود. خصوصا که جامعه عظیم کاربران ایران به شدت نسبت به مساله میدان گازی آرش حساسیت دارند و رفتار سیاستمداران ایرانی را رصد میکنند. در این بین، بازار بورس کشور به عنوان مهمترین دروازه جذب نقدینگی به سمت رونق تولید که میتواند حداقل، ترمز روند افسارگسیخته تورم و رشد نقدینگی را بکشد و در افزایش تولید، اشتغالزایی و رشد اقتصادی در این بیثباتی اقتصادی نقش موثری ایفا کند، خود به عنوان قربانی در باتلاق ناکارایی دست و پا میزند. بنابراین همان زخم ُمزمن بازار بورس ایران گویا همچنان باز است؛ فساد، رانت و در یک کالم: ناکارایی بازار بورس.
تکیه برنگاه تکنیکالی
از این رو، در شرایط فعلی، ریسک اتکای سهامداران به محتوای بنیادی از جمله اطلاعات منتشر شده از طرف ناشران بورسی و نهادهای دولتی افزایش یافته است. بعید به نظر میرسد حتی نامه اعتراضی اخیر سهامداران بورس به رئیس جمهور هم تاثیر قابل توجه بر سرنوشت کنونی بازار داشته باشد. اما واقعیت این است که شاید بتوان برای مدتی بازار را به اشتباه انداخت، اما بازار با روندهای خود سخن میگوید. روندها از متغیرهای مهم تغذیه میکنند، و در شرایط کنونی، دلیلی باورپذیر برای کاهش متغیرهای تورم، قیمت دلار و رشد نقدینگی حداقل از دید مردم به چشم نمیخورد! با این حال، ابزارهای تحلیل تکنیکالی به نظر میرسد در شرایط بیاعتمادی کنونی، چشمانداز واقع تری برای سهامداران فراهم کند. تحلیلگران تکنیکال به جای پرداختن به عوامل خارجی مانند رویدادهای خبری و اصول اقتصادی، به الگوی تاریخی معاملات یک دارایی یا اوراق بهادار نگاه میکنند. از نظر تکنیکالیستها، عملکرد بازار خودش را روی قیمت ها نشان میدهد و تاریخ دوباره تکرار میشود. به عبارتی، تمام رویدادهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و شیوه معامالت بزرگان بازار دست در دست هم چیزی را نشان میدهند که ما به آن قیمت سهم میگوییم. شاخص کل بورس، از سقف تاریخی جدید در تاریخ ۱۷ اردیبهشت که بالای دو میلیون و پانصد هزار واحدی را نشان میداد اکنون، حتی رقم دو میلیون و یکصد هزار واحدی که سقف قیمتی ۱۹ مرداد سال ۹۹ بود و یکی از کانالهای حمایتی جاری به شمار میآمد را هم هفته قبل شکست. با این حال، از نظر بسیاری از تکنیکالیستها روند بلندمدت حداقل دوساله( بورس صعودی است و اکنون نقاط حمایتی شاخص کل روی دو میلیون واحد و در صورت شکست این حمایت روانی، حتی شاخص میتواند تا رقم یک میلیون و هفتصد هزار واحدی هم نزول داشته باشد. رسیدن به این نقاط می تواند برابر باشد با کاهش قابل توجه پی و جذابیت بیشتر قیمت و افزایش دوباره تقاضا و بازگشت روند صعودی بورس. به نظر میرسد در شرایط فعلی بازار سهام کشور، سهامداران لازم است، دقیق تر به مدیریت ریسک دارایی های خود بپردازند و استراتژی مناسب و محتاط در پیش گیرند. از طرفی، نظریه جان مورفی، که بعنوان پدر تحلیل تکنیکال هم معروف است را در نظر داشت؛ او میگوید: «همه چیز روی قیمت تاثیر میگذارد، در واقع قیمت سهم یا اوراق بهادار بازتابدهنده رویدادهای بیرونی است.» و از طرف دیگر، توصیه وارن بافت از بزرگترین سرمایه گذاران جهان را مد نظر قرار دهیم، او تاکید می کند، «بازار سهام، ابزاری است که پول را از دست افراد عجول به افراد صبور منتقل میکند.»