زهرا کریمی/ مناطق آزاد اقتصادی، برای هر کشوری مانند احداث گلخانه هستند که در زمستان سرد برای کشت محصول ساخته میشوند. در واقع فضایی با شیشه یا هر ابزاری که در توان کشاورز است، محصور میشود و در آن فضا، محصولات مورد نظر خود را کشت میکنند، چراکه اگر این محفظه نباشد هوای سرد یا نامناسب برای کشاورزی، امکان رشد گیاه را از بین میبرد. پس در واقع مناطق آزاد اقتصادی، مانند گلخانههایی هستند که فضایی را از باقی کشور جدا میکنند که بتوانند آنجا را برای فعالیتهای اقتصادی مساعد کنند. این مناطق پیش از انقلاب بوده و بعد از جنگ هم، سرمایهگذاریهای بسیاری در آنها انجام گرفت. اما اینکه چرا جواب مطلوب اقتصادی از این مناطق گرفته نشد، در ادبیات اقتصادی کاملا شناختهشده است. اگر به همان مثال گلخانه برگردیم، به این شکل تعبیر میشود که تصور کنید یک گلخانهای احداث میکنیم، شیشه و مصالح و متریال خوب برای آن استفاده میکنیم، تأسیسات مناسب برای آنجا به کار میبریم اما درنهایت این گلخانه برق ندارد؛ با تمام این تجهیزات، بدون برق عملاً این گلخانه بدون استفاده خواهد بود. درمورد مناطق آزاد هم باید بگوییم شبیه گلخانهای است که برق ندارد؛ اگر ماهیت مناطق آزاد اقتصادی را در دنیا در نظر بگیریم، همانطور که از اسم آنها مشخص است، آزاد هستند. یعنی قوانین و مقررات بسیار کمتری بر آنها حاکم است و مانعی دستوپاگیر بخش خصوصی وجود ندارد (چه بخش خصوصی داخلی چه خارجی). مثلاً درمورد ورود و خروج ارز، اخذ ویزا، حضور یا ورود و خروج نیروی کار متخصص یا ساده، مالیات، عوارض گمرکی و… با این موارد در مناطق آزاد اقتصادی در جهان، آزادتر و راحتتر برخورد میشود که بتوانند هزینههای جانبی را کاهش دهند و جاذبه ایجاد کنند که بتواند به ورود سرمایهگذار منجر شود. اما در کشور ما چالشهای بسیاری برای مناطق آزاد اقتصادی وجود دارد. از اصلیترین چالشهای مهم مناطق آزاد، چالشهای بانکی است. وقتی بانکی برای تبادل ارزی در کشور نداریم، نمیتوانیم از سرمایهگذار توقع داشته باشیم با یک چمدان دلار به کشور وارد شود. از یک طرف مشکلات تحریمهاست و از یک طرف FATF است که ما را در لیست سیاه قرار داده است، بنابراین اکثر کشورهایی که با ما همکاری کنند، شامل تحریمهای سفتوسخت میشود. حتی باید گفت که قبل از تحریمها، مناطق آزاد ما عملکرد خوبی نداشتند و حالا بعد از تحریمها بهشدت وضع بدتر شد. نمیشود با دنیا ارتباط نداشته باشیم و بخواهیم وارد تعاملات جهانی شویم. قبل از تحریمها حداقل یک مقدار کالای وارداتی باکیفیت در آن مناطق بود و هرچند به سکوی واردات تبدیل شده بود اما جاذبه داشت. امروز هم اگر ورود سرمایهای باشد بسیار کوچک و اندک هستند که در سطح کلان به حساب نمیآیند.
کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل (انکتاد) هر سال در سلسله گزارشهای «سرمایهگذاری خارجی جهان» به بررسی روند سرمایهگذاری خارجی در کشورهای مختلف میپردازد و طی آن آمار مربوط به سرمایهگذاری مستقیم خارجی کشورهای جهان را منتشر میکند. بر اساس این گزارشها در سال ۲۰۱۷ که خروج امریکا از برجام است، سرمایهگذاری مستقیم خارجی در ایران رقمی معادل ۵میلیارد و ۱۹ میلیون دلار بود که در سال ۲۰۱۸ به ۲ میلیارد و ۳۷۳ میلیون دلار، و در سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱ بهترتیب یکمیلیارد و ۵۰۸ میلیون، یک میلیارد و ۳۴۲ میلیون، و یک میلیارد و ۴۲۵ میلیون دلار بود. این رقم در سال ۲۰۲۲ به یکمیلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار رسید. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای همسایه ایران، میزان جذب سرمایه خارجی به چندین برابر میرسد.
در واقع باید گفت ما شکل مناطق آزاد اقتصادی را داریم اما محتوای آن را نداریم؛ ما فضای بسیار بزرگی را به این مناطق اختصاص دادهایم، تجهیز کردیم اما راه به جایی نمیبریم. در اینجا باید به این نکته اشاره کنیم که وقتی سرمایه داخلی را نمیتوانیم حفظ کنیم و یا اینکه میبینیم ایرانیها به بزرگترین خریداران ملک در کشورهای همسایه تبدیل شدهاند و سرمایه از کشورمان خارج میشود،چطور میتوانیم سرمایه خارجی را مجاب به ورود کنیم؟
در کل باید بگویم که مناطق آزاد ما عملکرد بسیار ضعیفی داشتهاند و علت آن هم تنشها مداوم در فضای کسبوکار کشور است، و بهطورکلی ریسک سرمایهگذاری در ایران بسیار بالاست و در مناطق آزاد هم نتوانستیم این ریسک را کاهش دهیم.
در برخی گزارشها گفته میشود که ایران توانسته میزان قابلتوجهی سرمایهگذاری مستقیم خارجی جذب کند، اما بر اساس جدول و نمودار زیر، گزارشهای تجارت و توسعه سازمان ملل ارهای دیگری را نشان میدهد و میگوید سرمایهگذاری مستقیم خارجی ایران، افزایش خاصی نداشته است.
*اقتصاددان و عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه مازندران