اعتبار، لیلا پورابراهیمی- “کار هست، کارگر نیست”، شاید این جمله برای کشوری مانند ایران با داشتن تقریبا ۸۴ میلیون نفر جمعیت شوخی به نظر برسد اما واقعیتها را نمیتوان انکار کرد، آمار مهاجرت از کشور از قشر مولد جامعه، نخبگان کنکور و فارغالتحصیلان دانشگاهی، اساتید و جامعه پزشکی فراتر رفته و قشر کارگر را هم درگیر خود کرده است. در این شرایط از یک طرف فقدان مهارت بیداد میکند و از طرفی دیگر کارخانهها به دنبال نیروی کار هستند.
آمارهای دولتی میگوید شرایط اقتصادی کشور مطلوب است اما شواهد امر و تجربه اقتصادی مردم بیانگر این است که شرایط چندان مساعد نیست.
فاصله زیاد بخش صنعت و نیروی کار
در همین راستا دکتر سید هاشم اورعی استاد تمام دانشگاه شریف، در گفتوگو با اعتبارعنوان کرد: در حال حاضر صنعت کشور به شدت به دنبال نیرواست و از طرفی در همین سیستم نیروهای زیادی به دنبال کار هستند، این پدیده که اصطلاحا به آن بیکاری ساختاری گفته میشود تنها مختص به ایران نیست و نشان میدهد بسترسازی ما به خصوص در حوزه آموزش به عنوان حلقه اولیه زنجیره دچار اشکال و ایرادات اساسی است به طوریکه موجب شده دو بخش صنعت و نیروی کار اینگونه از هم فاصله بگیرند.
در کنار این حجم از سوء تدبیرهایی که در کشور ما به وقوع میپیوندد جهان غرب از جوان و نیروی کار ایران استقبال میکند بنابراین نیروهای جوان و نیروهای نخبه و مولد ایران به جای اینکه به فکر آبادانی کشورشان باشند از کشور مهاجرت میکنند یا به جای اینکه در صف کار مولد و نقش آفرینی در اقتصاد ملی باشند در صف سفارتها قرار میگیرند.
این استاد دانشگاه و کارشناس مسائل اقتصادی معتقد است؛ در فرهنگ کشور ما تحصیل به عنوان مسیری جهت آماده شدن برای حضور در محیط کار تعریف نشده، در واقع ما درس میخوانیم تا کار نکنیم. دروس ما در دانشگاهها تقریبا هیچ ارتباطی با واقعیات و نیازهای جامعه ندارند و این وضعیت آشفتهای است که ما به آن دچار شدهایم و دقیقا به خاطر چنین شرایطی است که تعداد بسیار زیادی فارغالتحصیل بیکار و تعداد بسیار زیادی کار بر زمین مانده در کشور وجود دارد و نیروی کار در سودای مهاجرت افتاده است.
ناتوانسازی به جای توانمندسازی نیروی کار
دکتر هاشم اورعی معتقد است: متاسفانه درچند دهه اخیر به جای توانمندسازی نیروی کار، اقداماتی در دستور کار قرار گرفته که به ناتوان سازی نیروی کار ختم شده است، در واقع باید گفت، ما در افزایش کیفیت نیروی انسانی به ویژه در بخش دولتی کاملا ناموفق عمل کردهایم. از طرفی نظام انتخاب مدیران در ایران دچار اشکالات اساسی است و این همان چیزی است که اگر نیم نگاهی به معیارهای انتخاب مدیران در کشور بیاندازیم و اگر منصف باشیم به عینه شاهد مصادیق آن خواهیم بود.
وی ادامه داد: این اقتصاد ملی است که موفقیت کشور را تعیین میکند با این حال وقتی که میخواهیم مدیری را انتخاب کنیم توان آن مدیر، تخصص وی و ایفا کردن نقش مثبت او در بالا بردن تولید ناخالص داخلی و اقتصاد ملی هرگز معیار قرا نمیگیرد.
استاد تمام دانشگاه شریف تصریح کرد: در سیستمی که در کشور ما جریان دارد حتی وقتی مدیری را به هر شکلی و با هر معیاری انتخاب کردیم مشکل دومی که به میان میآید بحث ثبات مدیریتی است، در ایران با تغییر دولتها، حتی روسای دانشگاههای دولتی که باید برای آینده کشور برنامهریزی کنند همه تغییر پیدا میکنند و یا بهتر بگویم خلع میشوند. به همین علت است که معتقدم ما نمیتوانیم ادعا کنیم که در مسیر توانمندسازی نیروی انسانی قدم برداشتهایم. نتیجه کار ما در چند دهه اخیر به این ختم شده که امروزه جوانانی بیانگیزه و ناامید را تحویل جامعه دادهایم. اینها اتفاق نیست بلکه دقیقا نتیجه عملکرد مدیریتی خودمان است.
وی اضافه کرد: در ایران باید به جای استفاده از واژه فرار مغزها از واژه فراری دادن مغزها استفاده کرد، هیچ کسی و هیچ جوانی دوست ندارد از کشور و خانه خود فرار کند بلکه برخی رویکردها در کشور باعث شده نخبگان، جوانان و نیروی کار فراری شوند.
ایران در فراری دادن مغزها رکورددار شد
این کارشناس مسائل اقتصادی عنوان کرد: اخیرا نشریه فایننشال تایمز، مقالهای را با عنوان “امیدی به آینده نیست” منتشر کرده است، در این مقاله ذکر شده که پدیده فراری دادن مغزها در ایران در صدر کشورهای دنیا قرار گرفته است، آمارهای دیگری هم وجود دارد که میگویند در سال ۲۰۲۰ حدود ۴۸ هزار نفر و در سال ۲۰۲۱ حدود ۱۵۰ هزار نفر از ایران خارج شدهاند، طبق این آمارها و ارقام آمار فرار مغزها از ایران ۱۴۱ درصد افزایش پیدا کرده تا بدین وسیله ایران در این زمینه در دنیا رکورددار شود. همه اینها در حالی اتفاق میافتد که در کشورهای دیگر جذب نخبگان را یک افتخار میدانند و برای آن فرش قرمز پهن میکنند.
به عقیده دکتر اورعی در ایران آنطور که نهادینه شده تنها راه مدیر شدن داشتن پارتی است رویهای که در کشورهای خارج دیده نمیشود و پذیرفته شده نیست.
نیروهای مولد به جای نقشآفرینی در اقتصاد ملی در صف سفارتها هستند
وی با ذکر مثالی تصریح کرد: هندیهای ساکن در آمریکا سالانه میلیاردها دلار پول به کشور هند ارسال میکنند، سرمایهای که در واقع در اختیار اقتصاد هند قرار میگیرد اما در ایران نهتنها همه فراری داده میشوند بلکه به گونهای رفتار شده تا مهاجران همه دارایی هایشان را با خود ببرند طوری که هیچ رد اقتصادی از آنان باقی نمیماند. در حقیقت در کنار این حجم از سوء تدبیرهایی که در کشور ما به وقوع میپیوندد جهان غرب از جوان و نیروی کار ایران استقبال میکند بنابراین نیروهای جوان و نیروهای نخبه و مولد ایران به جای اینکه به فکر آبادانی کشورشان باشند از کشور مهاجرت میکنند یا به جای اینکه در صف کار مولد و نقش آفرینی در اقتصاد ملی باشند در صف سفارتها قرار میگیرند. با این حال اما نباید فراموش کنیم که مهاجران مقصر این وضعیت نیستند بلکه آنهایی گناهکارند که به واسطه پیاده کردن برخی از سیاستها، بستر فراری دادن نیروهای مولد را فراهم کردهاند.
دکتر اورعی: یک درصد جمعیت جهان و تقریبا یک درصد خشکیهای جهان متعلق به ایران است، همچنین ۹ درصد ذخایر نفت و ۱۷ درصد گاز جهان در اختیار ایران قرار دارد، با این حال سهم ایران از اقتصاد جهانی تنها ۳۸ صدم درصد است.
استاد تمام دانشگاه شریف افزود: متاسفانه در ایران اجازه شکوفا شدن نیروهای جوان و مولد داده نمیشود. در حال حاضر شرایط کشور ما از این نظر و البته از بسیاری جهات دیگر شرایط مطلوبی نیست.
سهم ایران از اقتصاد جهانی تنها ۳۸ صدم درصد
وی ادامه داد: چیزی در حدود یک درصد جمعیت جهان و تقریبا یک درصد خشکیهای جهان متعلق به ایران است، همچنین به لطف خدا ۹ درصد ذخایر نفت و ۱۷ درصد گاز جهان در اختیار ایران قرار دارد، با این حال سهم ایران از اقتصاد جهانی تنها ۳۸ صدم درصد است، طبق آمارها GDP جهان چیزی در حدود ۱۰۵ هزار میلیارد دلار برآورد شده عددی که برای ایران تنها ۴۰۰ میلیارد دلار به ثبت رسیده است. همچنین سهم ایران از تجارت جهانی نیز تنها ۲۵ صدم درصد اعلام شده همه اینها واقعیاتی هستند که باید آنها را قبول کنیم.
به عقیده دکتر اورعی، اگر روزی ایران تصمیم بگیرد در مسیر توسعه و پیشرفت گام بردارد باید از واقعیاتها و پذیرش آنها شروع کند زیرا با حرف و شعار نمیتوان برای اقتصاد ایران کاری کرد. کشوری پیشرفت و توسعه پیدا میکند که هر فرد جامعه آن در ساختن کشور و اقتصاد ملی یک سهم داشته باشد و این همان چیزی است که تاریخ بر آن صحه گذاشته است.