رسم حکمرانی اسلامی اين نيست که لقمههای چرب و نرم را اصحاب قدرت ميان خودشان تقسيم کنند و به مردم بگويند صبر داشته باشيد، يک وعده غذا کمتر بخوريد و به دوران اشکنه خوردن برگرديد.زمانی که قانون اساسی در مجلس خبرگان در حال تدوين بود و آيتالله بهشتی جلسات آن مجلس را مديريت ميکرد، از ایشان پرسيدم برای معيشت مردم چه اصولی را در قانون اساسی تدارک ديدهايد؟ و اصولاً ميخواهيد مردم در چه سطحی از رفاه زندگی کنند؟ در جواب گفت: حق مردم است که بهترين زندگی را داشته باشند و ما با تدوين قانون اساسی بگونهای که بتواند عدالت را در کشور جاری کند، زمينه را برای يک زندگی مرفه فراهم خواهيم ساخت.
بارها اتفاق افتاد که در همين نظام جمهوری اسلامی باخبر شدم موقوفهای از مسير شرعی و قانونی در نظر گرفته شدهاش منحرف شده و به دست کسانی افتاده که اهليت تصدی آن را ندارند.
اين درست نيست که عدهای از مردم به دليل مشکلات شديد اقتصادی در تنگنای معيشتی باشند و نتوانند به اندازه کافی گوشت، مرغ، لبنيات و ميوه بخورند ولی تعداد قليلی به خاطر نزديک بودن به مبادی قدرت از پاداشهاي ميلياردی، حقوقهای نجومی و بهانههائی از قبيل شايستگی برای در اختيار داشتن موقوفات برخوردار باشند.
با کنار زدن افراد نزديک به قدرت از تصاحب اموال عمومی و خود را صالح و برتر از ديگران دانستن، ميشود عدالت را جاری کرد. مردم از شعار شنيدنها خسته شدهاند و برای مثقال ذرهای عمل دلتنگی میکنند. فکر نکنيد صبر مردم بیپايان است. از روزی بترسيد که لشکر گرسنگان عليه شما قيام کنند.
اگر به رسالت دينی و قانونی خود که خدمت به محرومين و اجرای عدالت است عمل نمیکنيد، لااقل برای بقاء خودتان و حکمرانیتان فکری بکنيد.
مردم ما اگر احساس کنند کشورشان ثروتی ندارد و همه بايد با فقر زندگی کنند، حاضرند تقسيم عادلانه فقر را هم بپذيرند.
آنچه مردم حاضر نيستند تحمل کنند تبعيض است. مردم نمیپذيرند در کشوری با اينهمه ثروت و امکانات، عدهای به آلاف و الوف برسند و ميليونها خانواده شاهد تقسيم فقر ميان خودشان باشند. اين، حق مردمی که در کشوری ثروتمند زندگی میکنند نيست.