لیلا پورابراهیمی، اعتبار– روزگاری کشورهای عربی را با اقتصاد وابسته به نفت Oil economy مبتنی بر خام فروشی میشناختند اما این رویه در دنیای امروز تغییر فراوانی کرده و علاوه بر مقوله توجه به اقتصاد غیرنفتی و تلاش برای جذب سرمایهگذاریهای خارجی، این کشورها همزمان با رشد غیرقابل تصور درآمدهای نفتی، با توسعه سطح همکاریها و مناسبات خویش درصدد اتصال به زنجیرههای جهانی ارزش و تقویت پایههای اقتصادی خود در ابعادی بسیار گسترده هستند.
برخی معتقدند کشورهای عربی به ویژه عربستان، از آنجا که در زمان و مکان مناسب تاریخی قرار گرفتهاند میتوانند از نظر شاخصهای اقتصادی رشد بالایی را تجربه کنند. کشورهایی که توسعه اقتصادی را در کانون استراتژی کلان خود و مهمترین ابزار مشروعیتبخشی نظام سیاسی قرار دادهاند.
بازار انرژیهای تجدیدناپذیر چون نفت بعد ازسال ۲۰۳۰ رو به افول میرود، کشورهای نفت خیز در تلاشاند تا دیر نشده از درآمدهای نفتی خود برای رشد بخش غیرنفتی استفاده کنند، روندی که در ایران پیشرفت چندانی نداشت، هرچند در سند چشمانداز ۲۰ ساله و سندهای توسعه پنجساله رسیدن به این هدف مورد توجه و تأکید قرار گرفت، اما مجموعه اقدامات به کندی پیش رفت تا جایی که شاید حتی بتوان گفت پویایی و رشد بخش غیرنفتی از انتظارات بسیار به دور است.
عقب افتادگی ایران در جذب سرمایهگذاری خارجی
دکتر «محمود جامساز» اقتصاددان و تحلیلگر مسائل اقتصادی، ضعف در جذب سرمایهگذاریهای خارجی را از چالشهای پیش روی اقتصاد ایران ذکر کرد و گفت: به دلایل بسیار متعددی، ایران نتوانسته علیرغم برنامه و چشماندازی که برای خود تدوین کرده در حوزه جذب سرمایهگذاری خارجی به توفیق خاصی برسد، در حقیقت ایران نه تنها در این بخش دستاوردی نداشته بلکه از همسایگان خود به شدت عقب افتاده است.
دکتر محمود جامساز ضمن اشاره به همین مسأله میگوید: یکی از راههای توسعه، جذب سرمایهگذاریهای مستقیم خارجی است(FDI) و این همان برنامه و سیاستی است که توسط کشورهایی مانند عربستان، کویت، قطر یا امارات متحده عربی به خوبی پی گرفته شده است از طرفی ترکیه دیگر همسایه ایران نیز در همین مسیر قرار گرفته و اقدامات خود را آغاز کرده است.
سیاستهای ناکارآمد، خویشاوند سالاری، گروه و جناح گرائی، ایران را از بکارگیری نیروی جوان محروم کرد
این اقتصاددان تصریح کرد: طبق آمار بانک جهانی، در سال گذشته حدود ۱۳۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری(FDI) توسط کشورها جذب شد، در چنین شرایطی ایران که یک درصد از جمعیت جهان و یک درصد از وسعت کشورهای جهان را در اختیار دارد تنها توانست یک هزارم این سرمایهگذاری مستقیم خارجی(حدود یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار) یا FDI را جذب کند عددی که برای چنین کشوری با این حجم از سرمایههای زیرزمینی و روی زمینی و جمعیت جوان واقعا تاسفبرانگیز است.
کنارهگیری شرکتهای چینی از سرمایهگذاری در ایران
وی اضافه کرد: یکی از مهمترین ملزومات توسعه اقتصادی همه جانبه پایدار ترکیب جمعیت است . حدود ۸۶ درصد از جمعیت کل کشور ایران پس از انقلاب به دنیا آمدهاند یعنی ۸۶ درصد جمعیت ما حداکثر سنشان ۴۴ سال است، جمعیتی که بسیار جوان است و مورد غبطه کشورهای توسعه یافته که از سالخوردگی جمعیت رنج میبرند میباشد، اما سیاستهای ناکارآمد و خویشاوند سالاری و گروه وجناح گرائی، کشور را از بکارگیری این نیروی جوان محروم کرده بطوریکه مهاجرت داخلی که تغییر ترکیب جمعیتی را در پی دارد و مهاجرت خارجی بویژه دانشآموختگان و نخبگان، به بزرگترین چالش اقتصادی اجتماعی و سیاسی کشور تبدیل شده است. شوربختانه با این سرمایه انسانی و ثروتهای عظیم مادی، کشور به یک جزیره جدا افتادهای تبدیل شده که هدف سرمایهگذاران حرفهای جهان نیست، حتی از سوی کشوری مانند چین که با جمهوری اسلامی تفاهمنامه ۴۵۰ میلیارد دلاری امضاء کرده سرمایه مستقیمی جذب نشده است.
ایران حتی با تحقق میانگین ۱۰ درصد رشد اقتصادی طی ۲۰ سال هم نمیتواند پسرفت و فاصله نجومی خود با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را جبران کند.
خروج شرکتهای سرمایهگذاری خارجی دیگر چالشی است که ایران در این بخش با آن مواجه است، این تحلیلگر اقتصادی ضمن تایید این موضوع عنوان میکند: نمونههای چنین اتفاقاتی، زیاد است، به طور مثال ۳ سال پیش یک شرکت چینی به نام سی ان پی سی از سرمایهگذاری در حوزه نفت ایران خارج شد و اخیرا نیز شرکت چینی ساینوپک (تولیدکننده محصولات پتروشیمی و بزرگترین پالایشگر نفت در آسیا) از سرمایهگذاری در پروژه نفتی یادآوران ایران کنارهگیری کرد. در پروژههای کریدورهای صادراتی و ترانزیتی شرق به غرب مثل جاده ابریشم و پروژه لاچین هم ایران کنار کذاشته شده، از سویی جدیدا موضوع کریدور هند- عرب- مدیترانه مطرح شده در حالیکه ایران هیچ نقش و جایگاهی در این کریدورهای بزرگ جهانی شرق به غرب ندارد و واقعا باید یک تجدیدنظر اساسی و بنیادین در سیاستهای داخلی و خارجی کشور برای خروج از این انزوای سیاسی و اقتصادی صورت گیرد.
درآمد سرانه در ایران تنها حدود ۲۳۰۰ دلار
دکتر جامساز اضافه کرد: کشوری مانند قطر که از استان خوزستان ما هم کوچکتر است به شدت رشد کرده، تولید ناخالص داخلیاش افزایش یافته و درآمد سرانه آن به ۶۲۵۰۰ دلار رسیده در حالیکه همین رقم در ایران چیزی در حدود ۲۳۰۰ دلار است. این حجم از تفاوتهای اقتصادی بین ایران و کشورهای همسایه واقعا تعجببرانگیز و ناراحتکننده است، همه این اتفاقات در حالی رخ داده که ایران زمانی سعی داشت بر اساس چشمانداز ۲۰ ساله خود تا سال ۱۴۰۴ به قدرت اول اقتصادی منطقه تبدیل شود اما اینگونه عقب افتاد.
به عقیده این تحلیلگر مسائل بینالملل، ایران حتی با تحقق میانگین ۱۰ درصد رشد اقتصادی طی ۲۰ سال هم نمیتواند این پسرفت و فاصله نجومی خود با کشورهای همسایه به ویژه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را جبران کند.